سندرم توقعات متورم چه چیزی در مورد آن خوب است. انتظارات بالا در زندگی یک فرد مدرن. وقت آزاد برای دو نفر

15.10.2019

ما به دلیل انتظارات زیاد از خود، عزیزانمان، سطح ثروت، شغل و بسیاری موارد دیگر ناراضی هستیم.

به نظر می رسد فردی با توقعات بیش از حد، محیط و نقص خود او مقصر وضعیت درونی ناپایدار او هستند. او مطمئن است که عصبی است زیرا واقعیت با خواسته های او مطابقت ندارد و برای آرام شدن باید از تحقق رویاها اطمینان حاصل کند. اما انتظارات متورم با میل صحیح برای بهبود متفاوت است زیرا آنها بی اساس هستند - آنها توسط قابلیت های واقعی هدف مورد نظر پشتیبانی نمی شوند. در واقع این یک انحراف روانی است که با اضطراب، عصبی بودن، بدگمانی همراه است.

کسانی که به سندرم امیال متورم مبتلا شده‌اند، همیشه فکر می‌کنند که لیاقتشان بیشتر از چیزی است که دارند. در عین حال، چنین افرادی اغلب متوجه نمی شوند که با سطح درخواست های خود مطابقت ندارند. بنابراین، آنها می توانند برای موقعیت هایی که شرایط لازم برای آنها را ندارند، درخواست دهند. رویای ازدواج با یک بت یا ازدواج با یک فرد مشهور را ببینید. هیچ سقفی برای جاه طلبی های آنها وجود ندارد. تضاد دنیای واقعی و خیالی، ناتوانی در دستیابی به هدف دوباره باعث ایجاد اضطراب و اضطراب می شود - دایره بسته می شود. این سندرم از یک عقده حقارت رشد می کند - از طریق ویژگی های بیرونی (یک همسر زیبا، ثروت، یک خانه شیک)، فرد سعی می کند کمبود درونی خودکفایی را جبران کند.

او با دریافت "چرخش از دروازه" از زندگی، حتی بیشتر در عقده خود غوطه ور می شود. هم دیگران و هم خود شخص از خواسته های گزاف رنج می برند. اغلب اوقات این در نگرش همسران نسبت به شوهران خود آشکار می شود - همیشه به نظر می رسد که یک زن شوهرش به اندازه کافی خوب نیست، درآمد کمی دارد، نمی داند چگونه وظایف خود را به درستی انجام دهد. در عین حال، او کاملاً فراموش می کند که او نیز کامل نیست. زن معشوق را می جود و خودش دائماً از سستی او ناراحت است. ما همین کار را با کودکان انجام می‌دهیم، و از آنها می‌خواهیم که اعجوبه‌های کودکانه و منظم باشند - و آنها فقط کودکانی هستند که دنیا را از طریق اشتباه می‌شناسند. خواسته های بیش از حد نیز برای خود آشکار می شود: فرد باید بهترین باشد، همه چیز را در بالاترین سطح انجام دهد - اینجاست که کمال گرایی به وجود می آید.

اما نکته اینجاست - ما دقیقاً شایسته همان چیزی هستیم که به دست می آوریم. و هماهنگی معنوی ما فقط به ادراک بستگی دارد. یا در مورد زندگی خود بیش از حد خواستار خواهیم بود - و بنابراین از اینکه انتظارات بالای ما را برآورده نمی کند ناراضی هستیم، یا آن را همانطور که هست می پذیریم. فقط باید به یاد داشته باشید که شوهر (همسر) و فرزندان افراد زنده هستند، آنها نیز نقاط ضعف خود را دارند و همه به دنیا نیامده اند که رئیس میلیون ها شرکت شوند ...

اولین قدم برای مبارزه با سندرم توقعات بالا، تحقق آن است، درک این که این یک دام خودفریبی است که نباید در آن گرفتار شوید. اگر به خاطر چیزهایی که داده شده از زندگی سپاسگزار باشیم، آنگاه شادی هرگز ما را رها نخواهد کرد. و اگر همیشه فکر می کنید که همه چیز می تواند بهتر باشد، می توانید بی پایان از این رنج بکشید، زیرا هیچ محدودیتی برای کمال وجود ندارد.

سودآورترین سرمایه گذاری ها معمولا سرمایه گذاری روی خودتان است. ساده لوحانه است که فکر کنیم اخذ دیپلم تحصیلات عالی تضمین کننده یک زندگی موفق در آینده است. فقط خودسازی دائمی باعث می شود فرد جالب باشد، هم برای دیگران و هم برای کارفرمایان آینده. بنابراین، هر دوره ویدیویی در زمینه روانشناسی و رشد شخصی به شما کمک می کند تا در روابط با دیگران به خوبی حرکت کنید و با خودتان هماهنگ باشید.

این دیگر تصور جدیدی نیست که خوشبختی یک فرد به داشتن پول یا زیبایی ظاهری بستگی ندارد، نه به ازدواج سودآور یا یک شغل پرشتاب، بلکه فقط به نگرش او نسبت به هر چیزی که با آن روبرو می شود و دارد بستگی دارد.
افراد شاد از آنچه که دارند خوشحال هستند، در حالی که افراد ناراضی از خود و دنیای اطرافشان بیشتر از آنچه می توانند ارائه کنند، می خواهند.
سندرم توقعات بالا یک انحراف ماهیت روانشناختی است که از طریق تقاضاهای گزاف و انتظارات بیش از حد در مورد خود و دیگران بروز می کند.

شخصی که تقاضاها و انتظارات متورم دارد مطمئن است که او سزاوار خیلی بیشتر از آنچه اکنون دارد است - این می تواند به هر حوزه ای از وجود ما مربوط باشد. او با اطمینان کامل زندگی خود را ادامه می دهد که قرار است در خانه ای مجلل زندگی کند، ماشینی با آخرین برند رانندگی کند یا مدلی را از روی جلد مجله در کنار کمر بغل کند. به نظر می رسد که چنین رویاهایی چه اشکالی دارد؟ و اگر اینها حتی رویا نیستند، بلکه اهداف مشخصی هستند، شاید برعکس، ما باید از چنین افرادی یاد بگیریم؟

به یاد بیاوریم که چیست و چیست. در حالت اول، شخص در تخیل خود تصاویری از آینده شگفت انگیز ترسیم می کند و متوجه می شود که تحقق آنها بعید است - یا شاید ضروری نباشد. مثلا پرواز به ماه. ایده خوب است، اما بسیار دور از کیف پول فانی های صرف. اهداف با این واقعیت متمایز می شوند که فرد از امکان اجرای آنها آگاه است و برای رسیدن به آنها تلاش می کند. همچنین آگاهی روشن از تناسب خود در نقش مورد نظر و آمادگی برای تحمل مسئولیتی که نیاز دارد، نقش مهمی ایفا می کند.

انتظارات بالا جایی در میانه رویاها و اهداف معلق است- آنها پوسته یک هدف دارند، اما حتی کمتر از رویاها قابل دستیابی هستند. ناقل این سندروم که به شدت به شایستگی خود برای برخورداری از مزایای خاص متقاعد شده است، هیچ کاری برای رسیدن به هدف خود انجام نمی دهد و متوجه نمی شود که مطلقاً با نقشی که به خود اختصاص داده نمی شود. او می تواند با لباس ورزشی پاره روی کاناپه دراز بکشد و منتظر باشد تا جلال آرزو شده سرانجام به سراغش بیاید - اما، البته، هیچ چیز از آن حاصل نخواهد شد.

گاهی اوقات نیز اتفاق می افتد که یک فرد برای تحقق انتظارات خود تلاش زیادی می کند، اما نمی تواند در میانگین طلایی متوقف شود. او در تلاش برای ایده آل کردن خود یا دیگران، از تمام محدودیت های عقل سلیم فراتر می رود - بالاخره هدف او در ابتدا دست نیافتنی است. اینگونه است که عجایب سیلیکونی ظاهر می شوند، ورزشکاران مضحک پمپاژ شده، روسای ظالم و مبارزان ناکافی علیه بی عدالتی.

ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد کنجکاو است که می‌تواند با عزت نفس بیش از حد و دست کم گرفته شده تحریک شود. "بیمار" با داشتن عزت نفس بیش از حد، تصویری از خود ترسیم می کند که با واقعیت مطابقت ندارد - البته زیباترین - و منتظر است تا تمام مزایایی که به او تعلق می گیرد خود به خود بیاید. افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند معمولاً از خود خواسته های بسیار بالایی دارند. آنها سعی می کنند خود را تا سطح کمال توسعه دهند، غافل از اینکه این غیرممکن است.

محرک شروع این سندرم ممکن است باشد آسیب روانی پنهان دوران کودکی. رایج ترین الگو این است که آنچه در دوران کودکی کم بود در بزرگسالی به یک وسواس تبدیل می شود.

این را می توان به وضوح در رابطه کودکانی که در خانواده آنها عشق کافی وجود نداشت - برای خود یا بین والدینشان مشاهده کرد. آنها تمایل دارند شریک آینده خود را ایده آل کنند و از او خواسته های بیش از حد بکنید. کسانی که دوران کودکی خود را در شرایط غیربهداشتی گذرانده‌اند، اغلب به صورت کمال‌گرایان خسیسی بزرگ می‌شوند که تصورات خود را از پاکیزگی به دیگران تحمیل می‌کنند. مبارزان سرسخت برای هوشیاری از خانواده های الکلی بیرون می آیند و از دیگران همان رعایت بی چون و چرای پاکی بدن را می خواهند.
دشوار است که فردی با سندرم توقعات بالا باشد - او بیشتر از دیگران ناامید می شود زیرا بیش از حد از دنیا طلب می کند. او دائماً مضطرب، مضطرب و عصبی است، زیرا در حالت تضاد دائمی بین داستان و واقعیت است. برای بستگان او به دلیل نیش چینی مداوم و تقاضاهای فزاینده، افسردگی بی پایان و تحریک پذیری سخت است.

غم انگیز است که انتظارات متورم از زندگی اغلب به طور مصنوعی و از بیرون به ما تحمیل می شود. پس از تماشای برنامه های تلویزیونی براق، که در آن حتی پاک کننده ها نیز بهتر از زنان معمولی ما لباس می پوشند و هر مردی ماچو و ثروتمند است، بسیاری آنها را باور می کنند. البته سازندگان سریال قصد ندارند هیچ عقده ای را در سر ما بگذارند - آنها فقط می خواهند یک تصویر زیبا بسازند. بینندگان عاقل درک می کنند که این فقط یک افسانه است که به عنوان زندگی واقعی تلطیف شده است. اما چه تعداد از اطرافیان ما که آن را به صورت اسمی در نظر می گیرند! آنها به خودشان نگاه می کنند، افراد معمولی - و به قهرمان های داستان که از قبل آرایش شده و شاد از خواب بیدار می شوند. و آنها فکر می کنند: "حتما مشکلی در من وجود دارد."

بدتر از آن، تبلیغ کنندگان از تکنیک مشابهی استفاده می کنند - اما برای اهداف خود. ویدیوها و پوسترهای روشن با نشان دادن دنیای ایده آل، قول می دهند به آن بپیوندید - از خمیر ما استفاده کنید و بلافاصله لبخندی سفید و غیرممکن خواهید داشت. و بین خطوط - شما به همان اندازه خوش تیپ، ثروتمند خواهید بود و حتی دندان های شما هم خودشان را صاف می کنند ... سازندگان تبلیغات فقط محصول را محبوب نمی کنند - آنها به ما یک موجود نیست، زیبا، دست نیافتنی، اما چنین چیزی را نشان می دهند. آینده جذاب و اکنون به نظرمان می رسد که همه چیز در اطراف به طرز مشمئز کننده ای خاکستری است و ما باید در آنجا تلاش کنیم، به جامعه درخشان ابرانسان ها.

البته، بسیاری از ما به هر طریقی انتظارات زیادی داریم - از جشن قریب الوقوع سال نو، از انتظار خرید جدید، از یک سفر آینده. و هر چه این انتظارات بیشتر باشد، شاد بودن دشوارتر است. و هنگامی که آنها به وسواسی تبدیل می شوند که زندگی را نابود می کند - این همان سندرمی است که امروز در مورد آن صحبت می کنیم. کارشناسان به شما کمک می کنند تا با آن مقابله کنید. و برای کسانی که فقط گاهی نگران این واقعیت هستند که "همه چیز آنطور که می خواستند پیش نرفت" - آرام باشید و از زندگی همانطور که هست لذت ببرید.
به درستی گفته می شود که اصلاً نباید انتظاری داشته باشید: از نتایج بد ناامید نخواهید شد و موارد خوب یک شگفتی خوشایند خواهند بود!

هر کدام از ما حداقل یک بار جوان و گرم دل بودیم. شاید شما خواننده من در حال حاضر آنقدر داغ هستید که بخار از شما در خیابان می آید. و وقتی جوان و داغ هستید، تمام دنیا برای شما فقط به رنگ های شفاف بدون نیم تنه تقسیم می شود و روابط با دیگران باید ساده باشد، مانند دیوارهای ورودی خروشچف. در خیال‌پردازی‌هایتان، به این فکر می‌کنید که چه نوع جنس مخالف شما را بیشتر جذب می‌کند: خوشبختی کل زندگی‌تان باید به چه چیزی علاقه داشته باشد، و چگونه باید با دنیای بیرون تعامل داشته باشد. و سپس یک روز به ایده آل خود می رسید. با جادو، او تجسم مستقیم تمام خیالات شماست، گویی خدا خودش دفتر خاطرات شخصی شما را خوانده و مطابقت کامل شما را خلق کرده است. اما، بنا به دلایلی، با گذشت زمان، ایده آل شما پایه گذاری می شود و دیگر تجسم یک رویا نیست. چه چیزی اشتباه پیش رفت؟

در بیشتر موارد، پس از مدتی، همسر ایده آل و رویای نهایی به طور ناگهانی شروع می شود تغییر دادن، به طور غیرقابل کنترلی ایده آل نیست. و آن گاه به نظرمان می رسد که فریب خوردیم و شیء میل بر پوست گوسفندی پوشیده بود، در حالی که اسکین بدبو بود. به نظر می رسد که ما عمداً مجبور شده ایم برای لذت های خود عاشق یک شخصیت خیالی شویم و با دریافت آنچه می خواستیم، ظاهر واقعی خود را آشکار کردیم. ما فقط می توانیم با ناامیدی در را بکوبیم، یا رنج بکشیم و چنین دگرگونی های ناخوشایندی را تحمل کنیم.

در واقع، یک فرد در یک رابطه فقط تا حدی "تغییر" می کند. این میل طبیعی همه است که در ابتدا کمی بهتر به نظر برسند تا اشتیاق خود را مجذوب کنند. و اصلاً لازم نیست که آن را یک تظاهر بنامیم - تجربیات عاشقانه تازه و قوی واقعاً می توانند الهام بخش باشند و شما را وادار کنند که در رابطه با یک شی جذاب برای خود غیرعادی رفتار کنید. کمی بعد، هنگامی که شرکا کمی با یکدیگر راحت تر می شوند، شروع به نشان دادن کمی بیشتر از ابتدا می کنند. چند عادت عجیب و غریب، کمی ویژگی های شخصیتی منفی، و چند صدف پوشیده از مو می تواند باعث عصبانیت و سوالاتی مانند "تو کی هستی و با دوست دختر من چه کردی؟"

وقتی به یکدیگر عادت کردیم و کمی آرام شدیم، به منتخبانمان اینطور به نظر می رسد که گوجه فرنگی ها پژمرده شده اند، زیرا ژست های عاشقانه قبلاً به پایان رسیده است. در جایی، مسواک زدن دندان های خود قبل از "بیدار شدن" در کنار لاته های مورد علاقه و غیرمنتظره خود با پای به دفتر شما ناپدید شد. و همه از این ناراحتند که دیگر نمی خواهند هر ثانیه در همه مکان های قابل قبول و غیر قابل قبول یکدیگر را دوست داشته باشند. و به طور کلی، "زندگی روزمره" رفت.

اما در واقع این فقط یک مرحله از روابط است و مرحله بسیار مهم و مفید است. او مانند کاغذ تورنسل، نیات و خواسته های صادقانه شما را در رابطه با یکدیگر و همچنین توانایی کنار آمدن در کنار موجود زنده دیگر را نشان می دهد. از این گذشته ، افرادی هستند که فقط دوره دسته گل آب نبات را دوست دارند و قاطعانه نمی خواهند در همه این پمادها و زندگی عمومی فرو بروند. آنها به پاهای زنانه صاف، اثر غافلگیری، تاریخ های رستوران و آه های بی حال زیر ماه نیاز دارند. چنین افرادی باید دائماً از صمیمیت واقعی فرار کنند و بیشتر و بیشتر به دنبال روابط جدید باشند. و اگر مرد شما قبلاً صبح شما را دیده است، بدون بریدگی و فحش دادن بی سر و صدا، جوراب یا لوازم آرایشی شما را در اطراف خانه جمع می کند - تبریک می گویم، شما یک دوره عالی را آغاز کرده اید! این بدان معناست که شما واقعاً به یکدیگر علاقه مند هستید و می توانید تمام این بدبختی ها را تحمل کنید، فقط برای اینکه با هم باشید و همچنان یک رابطه جدی ایجاد کنید.

بنابراین عجله نکنید که ناامید شوید اگر ناگهان به جای گل یک کیسه مواد غذایی و درخواست "بسته گل گاوزبان" دریافت کردید. بنابراین، یک فرد نشان می دهد که می داند چگونه غذا تهیه کند و اکنون از شما می خواهد که به او نشان دهید که چگونه آن را بپزید. اگر همه چیز خوب پیش برود، به اتاق خواب می روید و به یکدیگر نشان می دهید که چگونه می توانید بچه دار شوید.

گاهی اوقات دخترها بیشتر از پسرها از روابط ناامید می شوند و در نتیجه شروع به انجام هر کاری می کنند تا پسرها نیز از روابط ناامید شوند. واقعیت این است که زنان مدرن دوست دارند طبق قوانین فمینیسم تحریف شده زندگی کنند و فقط کرم این مفهوم را جمع آوری کنند: آزادی و استقلال. اما وقتی نوبت به خرید یخچال می‌رسد، یک زن می‌خواهد قوی و مستقل بماند، اما می‌خواهد این مبلغ را بیشتر برای چکمه‌ها خرج کند. بنابراین ، در اینجا برای او راحت تر است که به یک "زن ضعیف" تبدیل شود و بخواهد یخچال "Musika" بخرد. «موزیک» یخچال خواهد خرید و طبیعتاً انتظار گل گاوزبان را خواهد داشت. اما در اینجا برای یک زن راحت تر است که فمینیسم خود را به یاد بیاورد و با دوستان خود برای نوشیدن ویسکی برود.

بنابراین برای اینکه روابط به خوبی توسعه یابد، هر یک از شرکت کنندگان باید نقشی را در این روابط برای خود بپذیرند و طبق مقررات آن را رعایت کنند. در:

- نمی توانید نیازها را بیش از حد ارزیابی کنید و دائماً از فانتزی های خود از شریک زندگی انتظار داشته باشید. اگر شریک زندگی توانایی خواندن افکار خود را نشان نمی دهد، باید صحبت کنید و خواسته های خود را شفاهی بیان کنید.

- و مهمتر از همه - باید درک کنید که فقدان عاشقانه لزوماً نمادی از عدم علاقه به شما نیست. گاهی اوقات این نشان می دهد که همه چیز با شما خوب است، این که رابطه به سمت ثبات پیش می رود. بنابراین، وحشت و آزرده شدن غیرممکن است.

- توهین ها و ادعاها شما را بیگانه می کند و عزیز شما واقعاً در دسته "بزهایی" قرار می گیرد که شما را ترک کرده اند.

- فقط انتظارات خود را دست بالا نگیرید و نیمی از "کت و شلوار شریک فوق العاده" خود را که حتی قبل از ملاقات در خیالات شما دوخته شده بود، امتحان نکنید.

بگذار عشقت فردی را که در کنارت است کامل کند. شخصی که با لطافت به شما نگاه می کند و از تمام خرخره ها و بزاق و نارضایتی های شما عبور کرده است. در اینجا او کامل است. برد پیت نیست. با آن زندگی کنید.

اگر خطایی پیدا کردید، لطفاً قسمتی از متن را برجسته کرده و کلیک کنید Ctrl+Enter.

آیا تا به حال به این سوال فکر کرده اید که چرا افراد ناراضی در اطراف وجود دارند؟ ملاقات با یک فرد شاد بسیار دشوار است، بنابراین به نظر می رسد زندگی پر از تلخی و آشفتگی طبیعی است.

در واقعیت، این نباید چنین باشد: حالت طبیعی روح شادی و آرامش است. ما به دلیل انتظارات زیاد از خود، عزیزانمان، سطح ثروت، شغل و بسیاری موارد دیگر ناراضی هستیم.

به نظر می رسد فردی با توقعات بیش از حد، محیط و نقص خود او مقصر وضعیت درونی ناپایدار او هستند. او مطمئن است که به دلیل تناقض بین واقعیت و خواسته هایش عصبی است و برای آرام شدن باید از تحقق رویاهایش اطمینان حاصل کند. اما انتظارات متورم با میل صحیح برای بهبود متفاوت است زیرا آنها بی اساس هستند - آنها توسط قابلیت های واقعی هدف مورد نظر پشتیبانی نمی شوند.

در واقع این یک انحراف روانی است که با اضطراب، عصبی بودن، بدگمانی همراه است. کسانی که به سندرم امیال متورم مبتلا شده‌اند، همیشه فکر می‌کنند که لیاقتشان بیشتر از چیزی است که دارند. در عین حال، چنین افرادی اغلب متوجه نمی شوند که با سطح درخواست های خود مطابقت ندارند.

بنابراین، آنها می توانند برای موقعیت هایی که شرایط لازم برای آنها را ندارند، درخواست دهند. رویای ازدواج با یک بت یا ازدواج با یک فرد مشهور را ببینید. هیچ سقفی برای جاه طلبی های آنها وجود ندارد.

تضاد دنیای واقعی و خیالی، ناتوانی در دستیابی به هدف دوباره باعث ایجاد اضطراب و اضطراب می شود - دایره بسته می شود.

این سندرم از یک عقده حقارت رشد می کند - از طریق ویژگی های بیرونی (یک همسر زیبا، ثروت، یک خانه شیک)، فرد سعی می کند کمبود درونی خودکفایی را جبران کند.
دریافت از زندگی "از پیچ دروازه"، او حتی بیشتر در مجموعه خود غرق می شود. هم دیگران و هم خود شخص از خواسته های گزاف رنج می برند.

اغلب اوقات این در نگرش همسران نسبت به شوهران خود آشکار می شود - همیشه به نظر می رسد که یک زن شوهرش به اندازه کافی خوب نیست، درآمد کمی دارد، نمی داند چگونه وظایف خود را به درستی انجام دهد. در عین حال، او کاملاً فراموش می کند که او نیز کامل نیست. زن معشوق را می جود و خودش دائماً از سستی او ناراحت است.
ما همین کار را با کودکان انجام می‌دهیم، و از آنها می‌خواهیم که اعجوبه‌های کودکانه و منظم باشند - و آنها فقط کودکانی هستند که دنیا را از طریق اشتباه می‌شناسند.

خواسته های بیش از حد نیز برای خود آشکار می شود: فرد باید بهترین باشد، همه چیز را در بالاترین سطح انجام دهد - اینجاست که کمال گرایی به وجود می آید.

اما نکته اینجاست - اغلب ما مستحق همان چیزی هستیم که به دست می آوریم. و هماهنگی معنوی ما فقط به ادراک بستگی دارد. یا در مورد زندگی خود بیش از حد خواستار خواهیم بود - و بنابراین از اینکه انتظارات بالای ما را برآورده نمی کند ناراضی هستیم، یا آن را همانطور که هست می پذیریم. فقط باید به یاد داشته باشید که شوهر (همسر) و فرزندان افراد زنده ای هستند، آنها نیز نقاط ضعف خود را دارند و همه به دنیا نیامده اند که رئیس میلیون ها شرکت شوند.

اولین قدم برای مبارزه با سندرم توقعات بالا، تحقق آن است، درک این که این یک دام خودفریبی است که نباید در آن گرفتار شوید. بنابراین، اگر همیشه فکر می کنید که همه چیز می تواند بهتر باشد، می توانید بی پایان از این رنج بکشید، زیرا هیچ محدودیتی برای کمال وجود ندارد.

سودآورترین سرمایه گذاری ها معمولا سرمایه گذاری روی خودتان است. ساده لوحانه است که فکر کنیم اخذ دیپلم تحصیلات عالی تضمین کننده یک زندگی موفق در آینده است.

فقط خودسازی دائمی باعث می شود که فرد جالب باشد، هم برای دیگران و هم برای خودش.

آیا تا به حال به این سوال فکر کرده اید که چرا افراد ناراضی در اطراف وجود دارند؟ ملاقات با یک فرد شاد بسیار دشوار است، بنابراین به نظر می رسد زندگی پر از تلخی و آشفتگی طبیعی است.

در واقعیت، این نباید چنین باشد: حالت طبیعی روح شادی و آرامش است. ما به دلیل انتظارات زیاد از خود، عزیزانمان، سطح ثروت، شغل و بسیاری موارد دیگر ناراضی هستیم.

به نظر می رسد فردی با توقعات بیش از حد، محیط و نقص خود او مقصر وضعیت درونی ناپایدار او هستند. او مطمئن است که به دلیل تناقض بین واقعیت و خواسته هایش عصبی است و برای آرام شدن باید از تحقق رویاهایش اطمینان حاصل کند.

اما انتظارات متورم با میل صحیح برای بهبود متفاوت است زیرا آنها بی اساس هستند - آنها توسط قابلیت های واقعی هدف مورد نظر پشتیبانی نمی شوند.

در واقع این یک انحراف روانی است که با اضطراب، عصبی بودن، بدگمانی همراه است.

کسانی که به سندرم امیال متورم مبتلا شده‌اند، همیشه فکر می‌کنند که لیاقتشان بیشتر از چیزی است که دارند. در عین حال، چنین افرادی اغلب متوجه نمی شوند که با سطح درخواست های خود مطابقت ندارند.

بنابراین، آنها می توانند برای موقعیت هایی که شرایط لازم برای آنها را ندارند، درخواست دهند. رویای ازدواج با یک بت یا ازدواج با یک فرد مشهور را ببینید. هیچ سقفی برای جاه طلبی های آنها وجود ندارد.

تضاد دنیای واقعی و خیالی، ناتوانی در دستیابی به هدف دوباره باعث ایجاد اضطراب و اضطراب می شود - دایره بسته می شود.

این سندرم از یک عقده حقارت رشد می کند - از طریق ویژگی های بیرونی (یک همسر زیبا، ثروت، یک خانه شیک)، فرد سعی می کند کمبود درونی خودکفایی را جبران کند.

او با دریافت "چرخش از دروازه" از زندگی، حتی بیشتر در عقده خود غوطه ور می شود. هم دیگران و هم خود شخص از خواسته های گزاف رنج می برند.

اغلب اوقات این در نگرش همسران نسبت به شوهران خود آشکار می شود - همیشه به نظر می رسد که یک زن شوهرش به اندازه کافی خوب نیست، درآمد کمی دارد، نمی داند چگونه وظایف خود را به درستی انجام دهد. در عین حال، او کاملاً فراموش می کند که او نیز کامل نیست. زن معشوق را می جود و خودش دائماً از سستی او ناراحت است.

ما همین کار را با کودکان انجام می‌دهیم، و از آنها می‌خواهیم که اعجوبه‌های کودکانه و منظم باشند - و آنها فقط کودکانی هستند که دنیا را از طریق اشتباه می‌شناسند.

خواسته های بیش از حد نیز برای خود آشکار می شود: فرد باید بهترین باشد، همه چیز را در بالاترین سطح انجام دهد - اینجاست که کمال گرایی به وجود می آید.

اما نکته اینجاست - اغلب ما مستحق همان چیزی هستیم که به دست می آوریم. و هماهنگی معنوی ما فقط به ادراک بستگی دارد. یا در مورد زندگی خود بیش از حد خواستار خواهیم بود - و بنابراین از اینکه انتظارات بالای ما را برآورده نمی کند ناراضی هستیم، یا آن را همانطور که هست می پذیریم.

فقط باید به یاد داشته باشید که شوهر (همسر) و فرزندان افراد زنده ای هستند، آنها نیز نقاط ضعف خود را دارند و همه به دنیا نیامده اند که رئیس میلیون ها شرکت شوند.

اولین قدم برای مبارزه با سندرم توقعات بالا، تحقق آن است، درک این که این یک دام خودفریبی است که نباید در آن گرفتار شوید. اگر همیشه فکر می کنید که همه چیز می تواند بهتر باشد، می توانید بی پایان از این رنج بکشید، زیرا هیچ محدودیتی برای کمال وجود ندارد.

سودآورترین سرمایه گذاری ها معمولا سرمایه گذاری روی خودتان است. فقط خودسازی دائمی باعث می شود که فرد جالب باشد، هم برای دیگران و هم برای خودش.

© sblogg.ru، 2022
تعبیر خواب. تقویم شرقی حقایق جالب